ای کاش فدای انقلاب الهی امام خمینی (ره) شوم

القــــــدس لـــــنا

اینم آرشیو

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام آنکه سوزاندنش هم ...

الآن که فکر میکنم میبینم تا وقتی هستی نباید از جهنم بیرون آمد!چرا؟

تا بچه بودیم برای آنکه دست به بخاری نزنیم گفتند مراقب باش (جیز) اگر کنار می آمدی داغی و سوختگی را احساس نمی کردی و تنها لبخند رضایت بخش مادری را می خریدی و اگر هم دست می زدی (شاید برای جلب توجه و محبت) میسوختی، میفهمیدی،درد میکشیدی اما از پشیمانی به آغوش مادر می رفتی و بوسه های مادر یا شاید هم حتی غضب مادر  درمان سوختگی تو می شد چون آن لحظه آنچه مهمه این است که آغوش را داری و با مشتت هیچ جوره یقه ی مادر را رها نمی کنی.

جهنم یک نعمت زیاد (ک ث ر) است حتی طبقات آن هم شکر دارد اما این بستگی به آدم ها دارد اگر عمری جهنم دیدی و قلبت را در جلوی چشمانت قرار دادی  و شکری نه از روی بازی نه از روی رفع تکلیف بلکه شکری از روی رشد از روی تعالی از روی قطع شدن همه چیز جز حضرت حق بجاآوردی آنوقت جهنم می شود گلستان می سوزی،درد میکشی،آه می کشی،اشک میریزی،نفس نفس میزنی اما قدم آخر که دیگر توانی نداری به ضرب و زور هم که شده گوشه چشم باز می کنی و می بینی در آغوش همان کسی هستی که هر بار سوختی التهاب زخم ها و پوست پوست شدن تو شد .

این جهنم روح دارد،روحش حرکت دارد، ارتقا دارد،منت دارد،عشق دارد،فریاد دارد و آنوقت است که روح کوثر فرمود:(اگر داخل جهنم هم بیندازیم فریاد می زنم تا تمام اهل آتش بشنوند دوستت دارم).

اصلا باید سوخت اتفاقا هر که دنبال بازی است می گوید با جهنم فاصله دارم،باید آتش دید و آتش گرفت، باید زجر کشید!

وای از آن روزی که جهنم را ببینیم و فرار کنیم،چرا؟

چون جهنم را نعمت ندیدیم،ترس خوب است اما ترسی که شهامت و عزت و همت بیاورد، ترسی که یقین بیاورد، ترسی که آتشش جسمت را آب کند اما روحت را آنقدر بالا ببرد که آتش جهنم از خنده هایش با حرص بیشتر زبانه بکشد سمت تو بیاید ، بیشتر طمع کند که تو را بسوزاند که تورا ببلعد.

آنوقت سراغ روح می آید دیگر جسم آتش را ارضا نمی کند دنبال این است که روح را بسوزاند تا جسم دیگر انگیزه و توانی نداشته باشد.

اگر روح رشد کرد تو زمام دار آتشی داخل آنی از دید بقیه داری میسوزی داد می زنند بیا بیرون اما غافل از اینکه تو ...

بله برادر شروع،مسیر ،پایان،باید ما را بزرگ کند اگر بزرگ نشدیم آنوقت

الهاکم التکاثر  حتی زرتم المقابر........

دانستیم اما نسوختیم؟

الآن می فهمم چرا علی اصغر (ع) به صورت پدر لبخند زد،سوخت،آتش گرفت،تلظی کرد

دانست،دانست که صدای هل من معین پدر دیگر جنس غربت بی سقایی دارد،جنس بی علمداری دارد،جنس بی مادری دارد،جنس پسری اربا اربا دارد...دانست و خود را به آغوش کوثر زمانه سپرد، آتش را زمامداری کرد...

حرف آخر بعضی موقع ها داریم می سوزیم،دارن آتیشمون میزنن که ما بفهمیم اما نذیر خاموش ما را به سمت سوختنی میبرد که هم روح در بند است هم جسم،جهنم نیست چون جهنم نعمت است به درد میخورد آتش ما جنس سوختنش لهو است.

گاهی سوختن ها هم جنس رشد ندارد پس الکی داد نکشیم...

یاعلی(ع)

  • امیرحسین محمودی الموتی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی